به گزارش شهرآرانیوز؛ پس از رفت وآمدهای پیاپی یک خانواده اهل یکی از استانهای جنوبی به مشهد، آنها تصمیم گرفتند برای اقامت خود در زمان سفر، یک خانه ویلایی در منطقه بهمن بخرند. آنها با شراکت اقوامشان خانه را خریدند و آن را تجهیز کردند. علاوه بر این خانواده، اقوام و بستگان آنها نیز به این خانه رفت وآمد داشتند و هر بار که مهمانی به این خانه میآمد، برای قدردانی از صاحبخانه، وسیلهای به لوازم آن اضافه میکرد؛ اما آخرین بار که مالک اصلی خانه به مشهد آمد، با خانهای خالی روبه رو شد.
سارقان به هیچ وسیلهای رحم نکرده و حتی کابلهای برق را از دیوارها بیرون کشیده و همراه لامپها دزدیده بودند. پدر خانواده، به محض دیدن وضعیت خانه با پلیس تماس گرفت و موضوع سرقت را گزارش کرد. با اعلام این سرقت، سرهنگ احمد زمانی، رئیس کلانتری خواجه ربیع، ضمن صدور دستوراتی تخصصی، تیمی از مأموران دایره تجسس این مرکز پلیس را به محل اعزام کرد.
با حضور پلیس در محل، مالک به مأموران توضیح داد که آخرین فردی که در این خانه حضور داشته، یکی از اقوامش بوده است. او یک هفته در اینجا بوده و هنگام رفتن، تمام وسایل سالم و سر جای خودشان بوده است. شاکی در پایان فهرستی از اموال به سرقت رفته را به پلیس ارائه کرد.
مال باخته در پایان انگشت اتهامش را به سمت همسایهای گرفت که از جنوب غربی کشور بودند و اضافه کرد: هر بار که ما یا اقوام ما به اینجا میآیند، همسایه ما در ساختمان مقابل، پشت پنجره میآید و ما را تماشا میکند. این بار، اما خبری از او نشد؛ حتی وقتی پلیس هم به اینجا آمد و همسایهها جمع شدند، او بیرون نیامد. این فرد خانه و زندگی اش را در جنوب کشور فروخته و به مشهد مهاجرت کرده است. تا جایی هم که من میدانم، بیکار است و ما بیش از همه به او مشکوک هستیم.
با ثبت اظهارات مال باخته، مأموران به طور نامحسوس همسایه او را زیرنظر گرفتند و تحقیقات میدانی آغاز شد.
سه روز بعد، در حالی که پلیس با انجام تحقیقات میدانی به تصاویری از یک سه چرخ رسیده بود که بارها در محدوده خانه مال باخته تردد داشته است، خانواده مال باخته با یک پتوپلنگی به کلانتری خواجه ربیع آمدند. آنها مدعی شدند این پتو را از یک دست فروش در منطقه خواجه ربیع خریدهاند و این پتو از خانه آنها دزدیده شده است.
شاکی، مأموران را به محل بساط دست فروش راهنمایی کرد؛ دست فروشی که به محض دیدن مأموران، دستپاچه شده بود و ادعاهای متناقضی درباره اصالت اجناسش مطرح کرد. مال باخته همان لحظه گوشی همراهش را به سمت دست فروش گرفت و تصویر همسایه اش را به او نشان داد و پرسید که آیا پتویش را از صاحب تصویر خریده یا او را میشناسد؟ دست فروش به هر دو سؤال این مرد، پاسخ منفی داد.
با هماهنگی مقام قضایی این دست فروش برای ارائه توضیحات به کلانتری منتقل شد. او اگرچه نمیخواست نامی از فروشنده اجناس دزدی بیاورد، اما وقتی متوجه شد با اتهام فروش اموال مسروقه روبه روست، از یک سارق سابقه دار و مال خر نام برد. او با بیان نام «مارشال» اعتراف کرد که پتو را به همراه تعدادی لوازم دیگر از این فرد خریده است.
به دنبال این اظهارات، مأموران بلافاصله با هماهنگی مقام قضایی راهی مخفیگاهی شدند که دست فروش آدرسش را داده بود. هم زمان با نزدیک شدن مأموران به محل مد نظر، یک دستگاه پیکان وانت از مقابل مخفیگاه متهم به حرکت درآمد. مخدوش بودن پلاک این خودرو با چسب برق مشکی و کشیدن پارچه روی قسمت بار آن سبب تعقیب این خودرو توسط مأموران شد.
وانت پیکان مدنظر به محض دیدن مأموران کوشید از محل متواری شود، اما در جریان تعقیب و گریز، یکی از لاستیکهای این خودرو که به شدت فرسوده بود، خود به خود ترکید. به دنبال پنچر شدن این خودرو، مأموران بلافاصله آن را متوقف و راننده اش را دستگیر کردند. هم زمان با دستگیری راننده و کشف اموال مسروقه در قسمت بار این خودرو، مأموران در عملیاتی ضربتی وارد محل اختفای مارشال شدند؛ خانهای که انبوهی از لوازم مشکوک در گوشه و کنار آن وجود داشت.
با توجه به اینکه مشخص نبود کدام اموال متعلق به مال باخته است، مأموران شاکی را به مخفیگاه مارشال بردند؛ خانهای که او در بدو ورود به آن گفت: تلویزیونی که در یک گوشه روشن است. اجاق گاز و قابلمهای که در آن غذا پخته شده بود، فرشی که پهن شده و پتویی که روی فرزند خردسال متهم انداخته شده و... متعلق به من است.
علاوه بر این لوازم، یک دستگاه سه چرخ هم در این خانه بود که توجه مأموران را به خود جلب کرد؛ وسیلهای که در تحقیقات میدانی پلیس تصاویری از آن به دست آمده بود. مارشال که حالا با اتهام سرقت و مال خری مواجه بود، در اظهاراتی با نام بردن از همسایه مال باخته، ادعا کرد که او اموال را سرقت کرده و از سه چرخ برای انتقال اموال سرقتی استفاده کرده است. اموالی که من بخشی از آنها را به یک مال خر دیگر فروخته بودم و پیش از ورود پلیس قصد داشتم آنها را با کمک یکی از رفقایم به خریدار تحویل دهم.
به دنبال اعترافات مارشال و مدارکی که از همسایه شاکی به دست آمده بود، پلیس این فرد را به اتهام سرقت دستگیر و به کلانتری خواجه ربیع منتقل کرد. متهم در بدو دستگیری تلاش زیادی کرد که منکر هرگونه ارتباط با این سرقت شود، اما پس از مشاهده مستندات پلیس و شنیدن اعترافات مارشال و همدستش به سرقت از خانه همسایه و فروش اموال به مال خر اعتراف کرد. با توجه به احتمال ارتکاب جرائم بیشتر از سوی متهمان، تحقیقات درباره این پرونده ادامه دارد.